تاریخ تکوین ملّت، و دولت آن، در ایران، در دوران باستان و دورهی اسلامی، در مقایسه با دگرگونیهای ملّت و دولت در اروپای باختری تمایزهای بنیادینی دارد که باید با تکیه بر منابع تاریخی مورد بررسی نقادانه قرار گیرد.
اگر آغاز تاریخ مُدوَّن ایران را شاهنشاهی هخامنشی بدانیم، که کوروش بزرگ بنیادگذار و سامانبخش آن بود، آنچه از همان آغاز جلب توجه میکند تنوعِ قومیِ در عینِ وحدتِ فراگیر، و البته شهود کوروش بزرگ از تنوع و وحدت ناشی از آن، است.
برحسب معمول، این شیوهی فرمانروایی که در فارسی «شاهنشاهی» _ یا معادلهای آن در زبانهای ایرانی _ خوانده شده، بویژه از مجرای ترجمهی آن به Empire در زبانهای اروپایی درست فهمیده نمیشود.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، صص ۱۲۶ و ۱۲۷
ایرانزمین، یا «ایرانِ بزرگ»
ایرانزمین، یا «ایرانِ بزرگ»، کشوری با اقوام گوناگون بود که در آن، از دیدگاه تاریخی و سیاسی، برابر اصول اندیشهی ایرانشهری، «شخصِ» شاهْ «خدای بر روی زمین» سببسازِ وحدتِ در عینِ کثرت آن اقوام بود و، بدین سان، شاه، اگر نه یگانه نهاد، اما لاجرم، استوارترین «نهادِ» این نظام سیاسی به شمار میآمد.
فرهنگ ایرانی، که اندیشهی ایرانشهری در کانون آن قرار داشت و در دورهی اسلامی با شعر و ادب فارسی درآمیخت، در کنار «نهادِ» شاهی دومین ستون بقای ایرانزمین به شمار میآمد و خود همچون «نهادی» عمل میکرد که حتی در دورههای فروپاشیِ پی_در_پیِ «نهادِ» شاهی _ که از ویژگیهای نظام حکومتی ایران بود _ راه تداوم ایرانزمین را هموار میکرد.
تداوم تاریخی
تداوم تاریخی این کشور و ملّت آن از پیآمدهای تکوین دولت ملّی آن نیست، بلکه ملّت ایران دولتهای «خود» را تا زمانی نگه داشته است که در خدمت حفظ وحدت سرزمینی و هویت ایرانی بودهاند، اهداف «ملّی» هویت ایران را پیش برده و تمدن و فرهنگ مردمان آن را به سرزمینهای دوردست برده و آنها را پراکندهاند؛
جواد طباطبایی، تاملی دربارهی ایران جلد نخست: دیباچهای بر نظریهی انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩۵، ص ۵۸
شاه مُرد جاوید شاه
«شاه مُرد جاوید شاه» اعلانی سنّتی است که پس از بر تخت نشستن پادشاهی جدید در کشورهای مختلف صادر میشود. این عبارت بهظاهر متناقض همزمان مرگ پادشاه قبلی را اعلام میکند و با سلام دادن به عموم مردم، تداوم نهاد سلطنت را تضمین میکند.
از همان آغازِ بنیادگذاری شاهنشاهی ایران، این «دولت جان و روان»، سرنوشت متفاوتی از آنچه عهد عتیق از کتاب مقدس برای بنیاسرائیل رقم زده بود، برای مردمان ایرانشهر فراهم آورد.
«مشروطهٔ» ایران به مثابهٔ تولید تاریخ
تحلیلِ سعدی از فلسفهٔ شاهنامهٔ فردوسی
ماکیاولی و کوروش کبیر گزنفون: پژوهشی در باب مفاهیم نوین پادشاهی
مدرنیته و رهاوردهای آن در معماری و شهرسازی ایران
پادشاهی در ادوار تاریخی، دادگر یا تیرانی
دیوید هیوم و فلسفهٔ سیاسیِ محافظهکاری
شاهنشاه آریامهر
شبکه های اجتماعی
ما را در پلتفرم های اجتماعی دنبال کنید
تلگرام
فیس بوک
توییتر
یوتیوب
اینستاگرام
flickr
G+
واتس آپ
اسکایپ
فصلنامه ایران بزرگ فرهنگی در پلتفرم های اجتماعی حضوری فعالانه دارد
چرا ما را انتخاب کنید؟
فلسفه ما
ارائه نکات
ارائه نکات ویژه
1+
عضو سایت
1+
نویسندگان
1+
تعداد دانلود ها
1+
دیدگاه ها
در باب محافظه کاری
شماره هفتم فصلنامه ایران بزرگ فرهنگی
◾️منتشر شد
▫️شمارهٔ هفتم #ایران_بزرگ_فرهنگی در ۷۰۰ صفحه با ویژهنامهای در باب «محافظهکاری» و برای نخستین بار بههمراه گفتوگو با هاروی منسفیلد در دسترس شماست.
مرحوم آتاتورک در یگان مسافرت شاه بهخارج از کشور نهایت احترام و تکریم را از شاهنشاه ایران بهکار بست و در این کار تنها به تشریفات و امور رسمی اکتفا نکرده، به انواع ظرافت و نکتهسنجی دست زد که شاه را راضی و خشنود کند.
تحریریه
هیئت تحریریه فصلنامه
”
مسعود دباغی سردبیر فصلنامه ایران بزرگ فرهنگی
مسعود دباغی
سردبیر
با ما تماس بگیرید
راههای تماس با فصلنامه
دیدگاه های خود را از طریق ایمیل با ما در میان بگذارید
irbozorg71@gmail.com
این ملّت واحد، در وحدت تاریخی-سیاسی آن، «یگانه» و «غیرقابلتجزیه» است، یعنی وحدتی در عین کثرت است. تمایز میان دومفهوم ملّت به عنوان «وحدت در وحدت» و «وحدت در کثرت» مهمترین معیار ایضاح فرق میان «ملّیگراییهای آغاز دوران جدید و فهم ملّی «قدیم» ماست.
«ملّیگرایی» اروپایی در آغاز دوران جدید، که شرط امکان تکوین دولت جدید است، از این حیث ناچار میبایست «وحدت در وحدت» باشد که شرط تکوین آن دولتهای ملّی، فروپاشی امپراتوری مسیحیت به عنوان وحدتِ امّت بود، و قدرت سیاسی میبایست این وحدت را به گروههای قومی تحمیل میکرد، نمونههای متنوع دولتسازی در فرانسهی لویی چهاردهم، آلمان بیسمارک و ایتالیای گاریبالدی.
خاستگاهِ «وحدت در کثرت»ِ اقوام ساکنِ ایرانْ «فرهنگِ ایرانی» است و فرهنگ ایرانی آن وحدت را به دولت، که از سدهای پیش، یعنی با تأخیر بسیار نسبت به تکوین ملّت، که با دشواریهایی به «دولتملّی» تبدیل شده است، تحمیل کرد.
جواد طباطبایی، تاملی دربارهی ایران جلد نخست: دیباچهای بر نظریهی انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩۵، صص ۵۶ و ۵۷
این ملّت واحد، در وحدت تاریخی-سیاسی آن، «یگانه» و «غیرقابلتجزیه» است، یعنی وحدتی در عین کثرت است. تمایز میان دومفهوم ملّت به عنوان «وحدت در وحدت» و «وحدت در کثرت» مهمترین معیار ایضاح فرق میان «ملّیگراییهای آغاز دوران جدید و فهم ملّی «قدیم» ماست.
خاستگاهِ «وحدت در کثرت»ِ اقوام ساکنِ ایرانْ «فرهنگِ ایرانی» است و فرهنگ ایرانی آن وحدت را به دولت، که از سدهای پیش، یعنی با تأخیر بسیار نسبت به تکوین ملّت، که با دشواریهایی به «دولتملّی» تبدیل شده است، تحمیل کرد. جواد طباطبایی، تاملی دربارهی ایران جلد نخست: دیباچهای بر نظریهی انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩۵، صص ۵۶ و ۵۷